شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۰۲:۳۴
IOTC
شنبه / ۱۰ مهر ۱۳۹۵ / ۱۳:۴۵
سرویس : عمومی
کد خبر : ۱۸۸۶
گزارشگر : ۲
سرویس عمومی

در پالایشگاه آبادان می توانستی صحنه ای از کربلا را ببینی

جنگ تحمیلی برای صنعت نفت نه با شلیک نخستین گلوله به پالایشگاه بزرگ نفت آبادان که با فتنه های تحریک آمیز آمریکا و متحدانش و کوردلی منافقان برای عملیات خرابکارانه در خطوط لوله و تاسیسات نفتی کشور ماه ها پیش از 31 شهریور 1359 در مناطق نفت خیز جنوب آغاز شد.

در پالایشگاه آبادان می توانستی صحنه ای از کربلا را ببینی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شرکت پایانه های نفتی ایران، پیش از گلوله باران پالایشگاه بزرگ نفت آبادان و جزیره خارک در روز 29شهریور، جنگ برای صنعت نفت کشور و البته برای مناطق نفت خیز جنوب به عنوان خط مقدم این جبهه مقدس، ماه ها قبل با عملیات خرابکارانه در خطوط لوله نفت ایران آغاز شد.

از سوی دیگر عملیات حفاری شرکت ملی نفت ایران در مناطق مرزی غرب کشور با حملات ایذایی مختل و به دنبال آن با حمله مستقیم بعثی ها متوقف شد که در نتیجه آن نیروهای دشمن برخی تجهیزات و دکل های نفت ایران را به داخل خاک عراق منتقل کردند.

این حرکت دشمن نشان می داد که تنها راه ضربه زدن به میهن اسلامی را قطع شریان حیاتی اقتصاد و اخلال در روند تولید و صادرات نفت قرار داده است. در این زمان تدبیر و هوشیاری امام راحل و شهامت، شجاعت و آمادگی کامل مدیران و کارکنان صنعت نفت در پاسداری و دفاع از تاسیسات سبب شد تا هرچند مراکز و واحدهای مهم صنعت نفت کشور به طور پی در پی مورد آماج حملات دشمن قرار گیرد اما هیچ گاه روند تولید و صادرات نفت در طول هشت سال جنگ تحمیلی متوقف نشود.

حماسه های بسیاری خلق شد و دل شیدایی کارکنان صنعت نفت پر از صحنه هایی است که هر شنونده ای تاب تحمل شنیدن آن حماسه ها را ندارد. «محمدرضا پورشیخی» کارشناس خرید و خدمات کالای شرکت پایانه های نفتی ایران یکی از کارکنان پالایشگاه آبادان بود که گوشه ای از خاطرات خود از آن روزهای حماسه را بازگو می کند:

" صدای فیدوس پالایشگاه آنقدر بلند بود که آن سوی اروند در مرز بین ایران و عراق هم شنیده می شد. روز اول جنگ ساعت 7 صبح که سومین فیدوس به صدا در آمد و وارد پالایشگاه شدیم، دشمن بعثی پالایشگاه را خمپاره بمباران کردند این نخستین تجربه تلخ کارکنان بزرگترین پالایشگاه نفت خاورمیانه در روز 31 شهریورماه سال 59 بود.

حریق گسترده ای پراکنده بود که به جان پالایشگاه می افتاد؛ انبار قیر و تمام بشکه های قیر تولیدی در آتش می سوخت. بلافاصله کارکنان ایمنی و آتش نشانی به محل اعزام شدند و مشغول اطفای آتش شدند، از آنجا که بعد از خاموش شدن آتش، دود سفیدی بلند می شود، دشمن بعثی برای بار دوم خمپاره های بیشتری را درست در نقطه ای که کارکنان پالایشگاه مشغول اطفهای حریق بودند شلیک کرد.

خمپاره های شلیک شده دقیقا در محلی که دود سفید بلند شده بود فرود آمدند، صحنه ای عجیب از کربلا را می توانستی ببینی، قطعات کوچک تن مطهر بچه ها به گوشه های اطراف پراکنده شده بود؛ غم و اندوهی جانکاه، اشک و آه و بی قراری، امان بچه ها را بریده بود. 

روز محشری بود که می توانستی حال مولایمان سید الشهدا (س) را به هنگام ریختن خون عزیزان و اصحابش حس کنی. "

(شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵) ۱۳:۴۵
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید